@article{ author = {منصورامیدی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {0-0}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {جهان در 2050}, abstract_fa ={به نظر در چهار دهه آینده چهار نیرو به طور عمده تاثیر گذار هستند. اولین نیرو جمعیت است. پیش از آغاز و پیدایش کشاورزی، یعنی حدود 12 هزار سال قبل، جمعیت انسانی کره زمین یک میلیون نفر بوده است و در سال 2050 به 2/9 میلیارد خواهد رسید. دومین نیرو، تقاضای روز افزون نیاز انسانی به منابع و خدمات طبیعی و ذخایر ژنی سیاره زمین است. اگر هدف نهایی برای انسان‌ها زندگی مانند آمریکایی‌ها یا اروپای غربی باشد در سال 2050 باید مواد لازم برای جمعیت 105 میلیارد نفری را پیش‌بینی کرد!! آیا کره زمین ظرفیت و تحمل آنرا دارد؟ جهانی شدن سومین نیروی جهانی است. خیلی ساده از جهانی شدن به عنوان مجموعه‌ای از فرایندهای اقتصادی، اجتماعی و فناوری یاد می‌شود. در چشم‌انداز جهانی به نظر می‌رسد جهان در مرحله آغاز یک تغییر و تحول اقتصادی و تبدیل شدن به چیزی بزرگتر و یکپارچه‌تر از آنچه تصور می‌شود قرار دارد. چهارمین نیروی جهانی تغییرات اقلیمی است، حقیقتی ساده و مسلم از تاثیر فعالیت‌های انسان بر ترکیبات شیمیایی جو زمین و افزایش دمای عمومی. در حال حاضر میزان تجمع CO2 در اتمسفر زمین نزدیک به 40 درصد یعنی از ppm 280 در پیش از دوران صنعتی به حدود ppm 387 در سال 2009 افزایش یافته است. نیروی پنجمی هم که از درون چهار نیرو بر می‌خیزد فناوری است. ارتباطات سریع جهانی، بازارهای مالی و تجارت جهانی یکپارچه را تسهیل می‌کند. بهداشت و داروهای مدرن، ساختار سنتی جمعیت را در کشورهای در حال توسعه تغییر می‌دهد. دستاوردهای علمی در زیست فناوری، نانوتکنولوژی و علم تقاضا برای ذخایر مواد و منابع مختلف را تحت‌تاثیر قرار می‌دهند. شبکه‌های هوشمند، صفحات خورشیدی، گیاهان و حیوانات تراریخته ژنتیکی و مهندسی زمین‌شناسی شاید بتواند با تغییرات اقلیمی و پیامدهای آن مقابله کند. به نظر می‌رسد برای آینده جهان پرسش مهم ظرفیت نیست بلکه روندی است که انسان طی خواهد کرد و اینکه "چه دنیایی مد نظر انسان باشد". باید بدانیم که هر موجودی از جمله انسان حاصل ژنتیک و محیط و اثر متقابل این دو است و این فرآیند 12 هزار ساله تمدن انسانی بخش فوق‌العاده کوچکی از فرآیند تکاملی انسان را حداقل در طی 8 میلیون سال گذشته که این گونه از اجداد قبلی‌اش جدا شده را شامل می‌شود. پس باید منتظر بود که این ژنوم در تحولات فوق‌العاده سریع محیط و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقلیمی چه تغییراتی را می‌پذیرد و چه دنیایی را برای خود انتخاب خواهد کرد. باید توجه داشت که برای دیدن آینده بشر باید شرایط و تغییرات اقتصادی، اجتماعی و اقلیمی همراه با مسائل تکاملی و ژنتیکی بررسی و مطالعه شود.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1271-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1271-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {یاوروفایی, and مصباحبابالار, and محمدافشارشاندیز, and شکوفهصدراوی, and هوشنگعلیزاده,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {127-134}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {تاثیر نوع پپتید راهنما بر انباشت پروتئین ضدویروس گریفیتسین در توتون تراریخته}, abstract_fa ={تا سال 2010 حدود 34 میلیون نفر آلوده به ویروس HIV بوده‌اند. ایدز با روش‌های کنونی قابل درمان نیست اما پروتئین گریفیتسین GRFT توانایی غیرفعال کردن HIV و جلوگیری از انتقال سلول به سلول HIV را دارد. در این تحقیق ابتدا توالی ژن بر اساس ترجیح کدونی گیاه بهینه‌سازی شد، سپس دو سازه ژنی pBIgR-KD و pBIgR-ZR ساخته شدند که ژن GRFT به ترتیب تحت کنترل پپتید راهنمای KDEL و بخش انتهای N پپیتد راهنمای Zera قرار گرفت. قطعات برگی توتون رقم سامسون با آگروباکتریوم سویه LBA4404 حاوی سازه‌های مورد نظر تلقیح شد. شاخساره‌های تشکیل شده بر روی محیط MS حاوی یک میلی‌گرم بر لیتر BA و 1/0 میلی‌گرم بر لیتر به محیط القای ریشه (½ MS بدون هورمون) منتقل شدند. بررسی شاخساره‌های تراریخت مقاوم به کانامایسین با PCR و سادرن بلات الحاق موفق دو تا سه نسخه از ژن GRFT را در لاین‌های مورد بررسی نشان داد. بررسی بیان گریفیتسین در سطح رونوشت با RT-PCR و Real Time PCR نشان از قابلیت متفاوت لاین‌های تراریخته توتون در بیان GRFT داشت. بر اساس نتایج SDS-PAGE یک باند احتمالی در ناحیه KD 27 مشاهده شد. آزمون وسترن بلات دو باند پروتئینی به صورت دایمر و مونومر به ترتیب با وزن‌های مولکولی 13 و 27 کیلودالتون را نشان داد. کمی‌سازی نتایج آزمون ELISA نشان داد که با هدف‌گذاری پروتئین در اجسام پروتئینی در مقایسه با شبکه آندوپلاسمی انباشت بالاتر پروتئین نوترکیب را در پی دارد. بر اساس این تحقیق با بهینه‌سازی توالی ژن، انتخاب میزبان مناسب و استفاده از پپتید راهنمای موثر می‌توان سطوح بالایی از پروتئین نوترکیب را به دست آورد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1257-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1257-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {خدیجهبذرافشان, and بیتاارچنگی, and محمدتقیرونق, and محمدعلیسالاری, and احمدسواری,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {135-142}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {ارزیابی تنوع ژنتیکی ماهی حلوا سفید (Pampus argenteus) در خلیج فارس و دریای عمان با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره}, abstract_fa ={امروزه نگرانی‌های زیادی در استفاده از ذخایر دریایی در جهان وجود دارد به‌طوری‌که تنوع زیستی دریایی در اثر فعالیت‌های صید و صیادی تحت فشار شدید می‌باشد. در این میان مطالعات اکولوژی مولکولی می‌تواند راه‌حلی مهم برای تعیین خصوصیات ژنتیکی و همچنین انتخاب ژن مطلوب و یا ترکیب ژن‌های با ارزش در گونه‌های تجاری باشد. شناخت منابع و ذخایر دریایی در مدیریت و حفاظت گونه‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است. زیرا این مساله اولین پیش نیاز برای حفظ سازگاری جمعیت‌ها تحت شرایط محیطی و در حال تغییر است. ماهی حلوا سفید از گونه‌های با ارزش شیلاتی و اقتصادی در آبهای جنوبی ایران محسوب می‌شود. بنابر این، به منظور حفظ و حراست این گونه با ارزش دریایی، ارزیابی ذخایر ژنتیکی این گونه ضروری به نظر می‌رسد. در مطالعه حاضر، ساختار ژنتیک جمعیت ماهی حلواسفید در سواحل خلیج فارس و دریای عمان، با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره مطالعه شد. تعداد 144 قطعه ماهی حلوا سفید صید شده از 5 منطقه (استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر و خوزستان) در طول سواحل شمالی خلیج فارس و دریای عمان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج به دست آمده از Fst (040/0) و Rst(129/0) تمایز ژنتیکی پایینی را در مناطق نشان داد. همچنین، بر اساس تجزیه واریانس مولکولی، تنها 4 درصد تنوع مشاهده شده مربوط به بین جمعیت‌ها می‌باشد. نتایج نشان داد که جمعیت‌های مورد بررسی از غنای آللی و تنوع ژنتیکی قابل قبولی برخوردارند و همچنین استفاده از جایگاه‌های ریزماهواره می‌تواند اطلاعات کاملی از ذخائر ژنتیکی گونه مذکور ارائه کند.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1258-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1258-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {ابراهیممحمودی, and عباسیداللهی, and بهراممحمدسلطانی, and لیلادهاقین, and شادابفرامرزی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {143-150}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {استفاده از نشانگرهای ریزماهواره و تنوع بالادستی فاکتور رونویسی MYB10در مطالعه تنوع ژنتیکی سیب‌های گوشت قرمز در ایران}, abstract_fa ={سیب‌های گوشت قرمز از نژادگان‌های سیب ایرانی هستند که حاوی مقادیر بالای آنتوسیانین در کورتکس وگوشت می‌باشد که موجب ایجاد رنگ قرمز درون میوه شده است. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی این ژنوتیپ‌های گوشت قرمز بومی، تعداد 20 ژنوتیپ گوشت قرمز و سفید انتخاب شد و با استفاده از 11 جفت آغازگر ریزماهواره مورد ارزیابی قرار گرفتند که از این میان 7 جفت آغازگر چندشکلی مناسبی بین کل ژنوتیپ‌ها نشان دادند و در مجموع 56 آلل را شناسایی کردند. تعداد الل در هر مکان ژنی بین 3 تا 11 متغیر و با میانگین 8 بود. میانگین تعداد الل موثر مقدار 74/5 برآورد شد. همچنین هتروزیگوسیتی قابل مشاهده 6/0 و هتروزیگوسیتی قابل انتظار 77/0 محاسبه شد. تجزیه خوشه‌ای با استفاده از ضریب تشابه دایس به عنوان معیار مقایسه و روش UPGMA انجام گرفت که کل ژنوتیپ‌ها به هفت گروه تقسیم شدند. بر اساس دندروگرام، ارتباطی میان گروه‌بندی و منشا جغرافیایی مشاهده نشد و بنابراین ژنوتیپ‌های مربوط به مناطق یکسان در گروه‌های متفاوت قرار گرفتند. از آنجا که عامل رنگ قرمز گوشت در سیب فاکتور رونویسی MYB10 می‌باشد لذا به‌ منظور بررسی پلی‌مورفیسم احتمالی این ژن در ژنوتیپ‌های مورد مطالعه، ناحیه بالا دست ژن جداسازی و تعیین توالی شد. نتایج نشان داد که یک ناحیه تکراری شامل پنج تکرار در ژنوتیپ‌های گوشت قرمز وجود دارد که در ژنوتیپ‌های سفید موجود نیست. با توجه به خودناسازگاری سیب به نظر می‌رسد که تلاقی ژنوتیپ‌های گوشت قرمز هتروزیگوت (حامل ژن (MdMYB10 با ژنوتیپ‌های گوشت سفید منجر به تولید ارقام سفید و قرمز نزدیک (از لحاظ ژنتیکی) شده است.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1259-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1259-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {میثمشعبانی, and محمدفارسی, and امینمیرشمسیکاخکی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {151-160}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {بررسی اثر اتیلن بر میزان بیان ژن‌های T16H ،G10H ،DAT و AVLBS در گیاه پروانش (Catharanthus roseus)}, abstract_fa ={پروانش (Catharanthus roseus) یک گیاه مدل دارویی است. ریشه این گیاه محل تجمع دو آلکالوئید اجمالسین و سرپنتین است، که در درمان بیماری‌های قلبی-عروقی، از جمله فشار خون بالا استفاده می‌شود. این گیاه به خصوص به علت وجود آلکالوئیدهای وین‌بلاستین و وین‌کریستین، که در درمان سرطان به کار برده می‌شود، اهمیت زیادی پیدا کرده است. با توجه به افزایش تولید متابولیت‌های این گیاه در تیمار با اتیلن، هدف این تحقیق بررسی بیان ژن‌ها و شناخت ژن‌های موثر در این رابطه بود. بدین منظور بیان ژن‌های T16H، G10H،DAT و AVLBS پس از تیمار با اتیلن، و در بازه‌های زمانی 6، 12، 24، 48 و 72 ساعت با استفاده از تکنیک واکنش زنجیره‌ای پلیمراز در واحد زمان (qRT-PCR)، بررسی شد. بیان ژن‌ها T16H، DAT و AVLBS در 6 ساعت پس از تیمار با اتیلن نسبت به شاهد افزایش و در 12 ساعت کاهش یافت و پس از آن روند ثابتی پیدا کرد. همچنین ژن G10H با تابعیت از این الگو در 72 ساعت نیز افزایش بیان داشت و از الگوی سه ژن دیگر تبعیت نکرد. با توجه به نتایج این آزمایش به نظر می‌رسد که ژن G10H، ژن مهمی در پاسخ به اتیلن ‌باشد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1260-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1260-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {معصومهفرزانفر, and محمدرضابیهمتا, and میناکوهیحبیبیکوهیحبیبی, and حمیدرضادری, and مصطفیصالحیفر,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {161-170}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {مطالعه نحوه توارث مقاومت به ویروس BCMNV در لوبیا با استفاده از تجزیه میانگین نسل‌ها}, abstract_fa ={این تحقیق به منظور مطالعه نحوه توارث مقاومت به ویروس BCMNV در لوبیا انجام شده است. تلاقی مورد استفاده در این آزمایش بصورت گلی (والد مقاوم) و درخشان (والد حساس) بوده است. بذور 6 نسل‌ (P1 ، P2 ، F1 ، F2 ، BC1 و BC2 ) حاصل از تلاقی گلی و درخشان از ایستگاه ملی تحقیقات لوبیای خمین تهیه و بصورت طرح بلوک‌های کامل تصادفی و با چهار تکرار در گلدان‌های پلاستیکی کشت و آلوده‌سازی شد. ارزیابی گیاهان پس از 21 روز با آزمون الایزا و IC-RT-PCR و 45 روز پس از کشت بصورت مشاهده‌ای انجام شد. مطالعه نحوه توارث مقاومت با استفاده از تجزیه میانگین نسل‌ها نشان داد که اجزا افزایشی و غالبیت نقش مهمی در کنترل صفت میزان آلودگی برگ دارند و مدل ساده افزایشی - غالبیت می‌تواند توجیه کننده تغییرات ژنتیکی باشد. همچنین مشخص شد که برای همه صفات مورد بررسی ژن‌های کاهش‌دهنده صفات غالب هستند و نیز ژن‌های کنترل‌کننده این صفات از لحاظ علامت و بزرگی در مکان‌های ژنی گوناگون متفاوت می‌باشند. متوسط توارث‌پذیری عمومی و خصوصی برای میزان آلودگی برگ به ترتیب 74 و 50 درصد برآورد شد. لذا گزینش برای مقاومت‌های بالاتر می‌تواند موثر واقع شود. برآورد تعداد عامل‌های موثر (ژن‌ها) نشان داد که یک ژن بزرگ اثر در کنترل ژنتیکی مقاومت نقش دارد (احتمالاً ژن I) و به نظر می‌رسد یک یا چند ژن کوچک اثر نیز ژن I را در القاء مقاومت همراهی می‌کنند.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1261-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1261-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {ایرجهاشمزادهسقرلو, and اصغرعبدلی, and راضیهپوراحمد, and مجتبیپوریا, and کیاوشگلزاریانپور,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {171-178}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {تهیه بارکد ژنتیکی ماهیان جنس Capoeta در سرشاخه‌های کارون و دجله}, abstract_fa ={در این مطالعه 22 قطعه از ماهیان متعلق به گونه‌های Capoeta trutta، C. damascina، C. aculeatae و C. buhsei از رودخانه‌های سیروان (پالنگان)، ارمند، الوند، سرخکان بالارود، ماربر، چنار خشکه، بهشت آباد، دوپلان و آب ونک در منطقه زاگرس برای تهیه توالی بارکد یا ژن COI مورد بررسی قرار گرفتند. در مجموع 13 هاپلوتایپ به دست آمد. مقدار تمایز توالی بارکد در سطح درون گونه ای برپایه ضریب تمایز K2P 13/0 درصد بود. نتایج نشان داد که ماهیان جنس Capoeta گروه تک شجره‌ای بوده و در مقایسه با سایر گونه‌های مورد بررسی به گونه Barbus barbus نزدیک‌تر بودند. بیشترین تمایز در بین گونه‌های Capoeta trutta و C. aculeatae (3/7 درصد) و کمترین مقدار تمایز در بین گونه‌های C. buhsei و C. damascina (7/2 درصد) وجود دارد. با توجه به ضرایب تمایز محاسبه شده بیشترین و کمترین زمان انشقاق گونه‌های مورد مطالعه 38/14-6/9 و 19/5- 55/3 میلیون سال برآورد شد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1262-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1262-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {یوسفشرفی, and محمدمهدیمجیدی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {179-188}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {تجزیه ارتباطی صفات مورفولوژیک با نشانگرهای ریز ماهواره در گونه‌های جنس براسیکا}, abstract_fa ={روش تجزیه ارتباطی (Association analysis) امکان شناسایی اولیه و سریع ژن‌های کنترل کننده صفات کمی را میسر می‌سازد. در این پژوهش ارتباط 27 جفت آغازگر ریزماهواره با 16 صفت مورفولوژیک در 36 نمونه از 7 گونه جنس براسیکا توسط رگرسیون مرحله‌ای و با استفاده از نرم‌افزار SAS مورد ارزیابی قرار گرفت. 27 جفت آغازگر مورد مطالعه، 130 الل تولید کردند که 127 الل آن چند شکل بودند. میانگین تعداد الل‌ها 8/4 الل برای هر مکان ریزماهواره بود. میزان محتوای اطلاعات چند شکلی (PIC) برای جایگاه‌ها از 16/0 تا 49/0 متغیر بود. نتایج تجزیه رگرسیون گام به گام نشان داد که بین همه مکان‌های ژنی و حداقل یکی از 16 صفت مورفولوژیک ارتباط معنی‌داری وجود دارد. بنابراین احتمالا بتوان از این مکان‌ها همراه با اطلاعات مربوط به صفات مورفولوژیک در اصلاح کلزا جهت شناسایی والدین مناسب به ویژه در جمعیت‌های در حال تفرق استفاده کرد. مقدار قابل توجهی از تغییرات مورفولوژیک توسط نشانگرهای BRMS-008 و BRMS-024 توجیه شد که نشان می‌دهد احتمالا ژن‌های مربوط به این صفات در مکان‌های کروموزومی نزدیک به هم قرار دارند. همچنین بیشترین تغییرات مربوط به صفت درصد روغن (992/0) توسط نشانگرهای BRMS-001، BRMS-005، BRMS-007، BRMS-008، BRMS-029، BRMS-031، BRMS-040، Ni4-D09، Na14-G06، Na12-F03، Na12-D04، O113-D02a، Ra2-E12 و Ni2-F02 تبیین شد. در این پژوهش مکان‌های مورد مطالعه در اطراف صفات مورد بررسی توزیع یکنواختی داشتند، بنابراین در مطالعات بعدی می‌توان با توالی‌یابی مکان‌هایی که R2 بالایی دارند ژن‌های کدکننده صفات مهم زراعی را شناسایی کرد. از نشانگرهایی که دارای ارتباط قوی‌تر با صفات خاص هستند می‌توان در اشباع نقشه‌های لینکاژی استفاده کرد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1263-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1263-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {مجتبیراعی, and حسینزینلی, and اردلانعلیزاده,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {189-198}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {بررسی تنوع سیتوژنتیکی در جمعیت‌های شوید (Anethum graveolens L.)}, abstract_fa ={شوید یکی از گیاهان دارویی است که در طب سنتی و مدرن استفاده می‌شود. جمعیت‌های زیادی از این گیاه در سراسر ایران کشت می‌شوند. اطلاعات کمی درباره وضعیت سیتوژنتیکی این جمعیت‌ها وجود دارد. بنابراین این تحقیق به منظور بررسی صفات سیتوژنتیکی 15 جمعیت گیاه شوید جمع‌آوری شده از نقاط مختلف در قالب یک طرح کاملا تصادفی با سه تکرار با استفاده از روش استو آهن هماتوکسیلین انجام شد. صفات اندازه‌گیری شده شامل تعداد کروموزم، طول بزرگترین کروموزم، طول کوچکترین کروموزم، نسبت طول بزرگترین به کوچکترین کروموزم، میانگین نسبت بازوی بلند به کوتاه، میانگین نسبت بازوی کوتاه به بلند، میانگین طول کروموزم‌ها و شاخص تقارن کاریوتیپی در هر جمعیت بود. بر اساس نتایج به دست آمده، عدد پایه کروموزمی در تمام جمعیت‌های مورد مطالعه x=11و تعداد کروموزم 2n= 2x=22 بود. جمعیت‌های مورد مطالعه بر اساس روش دو طرفه استبینز، دو جمعیت گرگان و بهبهان را در کلاس 1A، جمعیت هلندی را در کلاس 2B و سایر جمعیت‌ها را در کلاس 2A قرار داد. بررسی عدم تقارن کاریوتیپی نشان داد که جمعیت‌های فریدن، هلندی و تیران دارای نامتقارن‌ترین کاریوتیپ و جمعیت‌های گرگان، بهبهان و شیراز دارای متقارن‌ترین کاریوتیپ بودند. دندروگرام حاصل از گروه‌بندی جمعیت‌ها بر مبنای ویژگی‌های کاریوتیپی، جمعیت‌ها را در چهار گروه قرار داد که از نتایج آن می‌توان جهت تعیین روابط تکاملی و جایگاه رده‌بندی جمعیت‌ها و انتخاب جمعیت‌‌های مناسب جهت تلاقی به منظور ایجاد تنوع استفاده کرد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1264-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1264-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {محمدحسنشمسیفرد, and خالدمیرزایی, and بهمنبهرامنژاد,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {199-206}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {شناسایی آرگونات جدید در ژنوم توت‌فرنگی جنگلی (Fragaria vesca )}, abstract_fa ={یکی از مهمترین پروتئین‌هایی که در بحث خاموشی ژن و ایجاد مولکول‌های RNA کوچک نقش فعال و بسزایی دارد، پروتئین‌های آرگونات هستند که فعالیت برشی اندونکلئولیتیکی برای بسیاری از آنها ثابت شده است. هدف از این تحقیق مطالعه بیوانفورماتیکی پروتئین‌های آرگونات موجود در گیاه توت‌فرنگی جنگلی با استفاده از روش‌های بیوانفورماتیکی است. توالی‌های نوکلئوتیدی ژن‌های آرگونات گیاه توت‌فرنگی جنگلی با استفاده از توالی‌های پروتئین‌های آرگونات آرابیدوپسیس، بوسیله BLASTاز پایگاه اطلاعاتی مورد نظر دریافت شد، سپس همردیفی توالی‌ها،‌‌ تصاویر سه بعدی، دامنه‌ها و درخت فیلوژنی این پروتئین‌ها مشخص شد و در انتها خصوصیات بیشتری از این پروتئین‌ها مورد بررسی قرار گرفت. این تحقیق نشان داد که توت‌فرنگی جنگلی دارای 13 پروتئین آرگونات می‌باشد. این پروتئین‌‌ها در سه دسته مجزا قرار می‌گیرند. طول آنها بین 845 اسید آمینه تا 1956 اسیدآمینه متغیر بود. میانگین طول همه پروتئین‌های آرگونات در توت‌فرنگی جنگلی 1076 اسیدآمینه است و میانگین وزن آن‌ها در توت‌فرنگی جنگلی 120 کیلو داالتون است. این پروتئین‌ها‌ دارای سه دامنه اصلی به نام‌های PAZ، MID و PIWI به صورت حفظ شده می‌باشند که پروتئین آرگونات شماره 6 توت‌فرنگی جنگلی علاوه بر سه دامنه‌ اصلی ذکر شده دامنه‌ دیگری به نام GT1-Sucrose-synthase را دارد. وجود این دامنه در پروتئین‌های آرگونات یک گیاه برای اولین بار گزارش می‌شود و تا به حال در سایر گیاهان و جانوران گزارش نشده است.. نتایج این تحقیق نشان داد که پروتئین‌های آرگونات توت‌فرنگی جنگلی مانند آرگونات‌های آرابیدوپسیس در سه گروه مجزا قرار می‌گیرند که این موضوع نشان-دهنده حفظ‌شدگی پروتئین‌های آرگونات در گیاهان متفاوت می‌باشد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1265-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1265-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {نفیسهمهدینژاد, and منصورامیدی, and محمدرضاجلالکمالی, and محمدرضانقوی, and براتعلیفاخری,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {207-218}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {تجزیهQTL برخی صفات فنولوژیک و مورفولوژیک جمعیت لاین‌های اینبرد نوترکیب گندم حاصل از تلاقیSeri M82 و Babax تحت تنش شوری}, abstract_fa ={به منظور نقشه‌یابی QTL‌های کنترل‌کننده 9 صفت فنولوژیک و مورفولوژیک گندم، جمعیتی شامل 167 لاین اینبرد نوترکیب حاصل از تلاقی Seri M82 و Babax به همراه دو والد مورد مطالعه قرار گرفتند. این تحقیق در سال زراعی 1390 در قالب دو طرح آلفا لاتیس با دو تکرار تحت دو شرایط نرمال و تنش شوری اجرا شد. صفات تعداد روز از سبز شدن تا ظهور سنبله، تعداد روز از سبز شدن تا گرده افشانی، ارتفاع گیاه، تعداد سنبله در واحد سطح، تعداد دانه در سنبله، وزن هزار دانه، شاخص برداشت، عملکرد بیولوژیک و عملکرد دانه مورد اندازه‌گیری قرار گرفتند. تجزیه QTL به روش نقشه‌یابی فاصله‌ای مرکب برای هر محیط به طور مجزا و برای میانگین دو محیط انجام گرفت. بر اساس نتایج تجزیه واریانس مرکب، اثر اصلی رقم برای کلیه صفات مورد بررسی معنی‌دار بود. برای کلیه صفات تفرق برتر از والدین در دو جهت مثبت و منفی مشاهده شد. برای صفات مورد مطالعه در مجموع 27 QTL بدست آمد. واریانس فنوتیپی توجیه شده به وسیله این QTL ها از 0/5 تا 0/16 درصد متغیر بود. بیشترین و کمترین واریانس فنوتیپی به ترتیب برای صفات تعداد روز تا گرده‌افشانی و وزن هزار دانه در شرایط نرمال و تنش شوری بدست آمد. LOD در دامنه 05/4-52/2 قرار داشت. بیشترین و کمترین LOD به ترتیب مربوط به QTL های شاخص برداشت در میانگین دو شرایط و وزن هزار دانه در شرایط تنش شوری بدست آمد. اکثر QTL های نقشه یابی شده از پایداری لازم برخوردار نبودند. لذا به نظر می‌رسد که استفاده از گزینش به کمک نشانگر در این جامعه برای صفات تحت بررسی از کارایی لازم برخوردار نباشد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1266-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1266-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {سمیهخون‌رز, and براتعلیسیاه‌سر, and مسیحفروتن,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {219-228}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {بررسی تنوع ژنتیکی ارقام بومی و غیر‌ بومی انگور کلکسیون ژرم‌پلاسم سیستان با استفاده از نشانگر REMAP}, abstract_fa ={هدف این تحقیق بررسی تنوع ژنتیکی ارقام انگور بومی و غیر‌بومی موجود در سیستان با استفاده از نشانگرهای REMAP می‌باشد. به منظور بررسی تنوع ژنتیکی ارقام انگور بومی و غیر‌بومی مربوط به ایستگاه تحقیقاتی زهک در سیستان، 33 رقم انگور (Vitis vinifera L.) موجود در این ایستگاه توسط 7 ترکیب آغازگری REMAP حاصل از ترکیب آغازگر‌های ISSR و آغازگر‌های مبتنی بر رتروترانسپوزون از خانواده Ty1-copia و Ty3-gypsy مورد ارزیابی قرار گرفتند. میزان چندشکلی مشاهده شده در هر کدام از نشانگر‌های MS1/Gret1 Ra و MS5/Gret1Rb هم در ارقام بومی و هم غیر‌بومی به ترتیب 80 و 75 درصد بود. نتایج حاصل این احتمال را تقویت می‌کند که رتروترانسپوزون Gert1 در فرایند تکامل گیاهان مورد تحقیق بیشتر جابجا شده و تعداد نسخه‌های بیشتری را داخل ژنوم تکثیر کرده است. دندروگرام بر اساس الگوریتم UPGMA و ضریب تشابه جاکارد ترسیم شد. ارقام مورد مطالعه در ضریب تشابه (44/0) به یک گروه بزرگ با 12 زیر گروه و یک گروه کوچک با یک رقم تقسیم شدند. نتایج بدست آمده از تجزیه به مختصات اصلی نشان داد که 6 مختصه اول در مجموع 44/50 درصد از کل تغییرات را توجیه می‌کند.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1267-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1267-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {ماهرخشربتخواری, and زهراساداتشبر, and راضیهسرابادانی, and صغریعلوی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {229-238}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {اثر شوری بر بیان ژن‌های کلیدی متابولیسم فروکتان در گندم در مرحله گلدهی}, abstract_fa ={تجمع فروکتان‌ها که از ذخایر اصلی ساقه گندم هستند در دوره شوری افزایش می‌یابد. انتقال مجدد این ذخایر به دانه می‌تواند در ممانعت از افت شدید عملکرد نقش مهمی ایفا کند. به‌منظور مطالعه اثر شوری بر الگوی بیان ژن‌های کلیدی مسیر متابولیسم فروکتان گندم، بیان ژن‌های ساکارز-ساکارز‌فروکتوزیل‌ترانسفراز (1-SST) و ساکارز-فروکتان ‌فروکتوزیل‌ترانسفراز (6-SFT) دخیل در بیوسنتز فروکتان، فروکتوزیل‌ اگزوهیدرولاز (1-FEH) و اینورتاز واکوئلی (IVR) به‌ترتیب دخیل در تجزیه فروکتان و ساکارز و ژن مربوط به ناقل ساکارز ‌(SUT1) در ارقام متحمل بم و حساس قدس بررسی شد. تیمارهای شاهد و شوری از طریق آب آبیاری به‌‌‌ترتیب با هدایت الکتریکی 5/0 و 12 دسی زیمنس بر متر از مرحله گیاهچه‌ای، به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با سه تکرار اعمال و بیان ژن‌های نامبرده در بافت‌های برگ و ساقه در گلدهی به روش Real time PCR و مقدار فروکتان ساقه طی پر شدن دانه در پنج نوبت به ‌فاصله یک هفته اندازه‌گیری شد. طی شوری بیان ژن ‌1-SST و 6-SFT ساقه رقم متحمل بم افزایش معنی‌داری یافت که با افزایش فروکتان همراه بود در صورتی‌که بیان این دو ژن در ساقه رقم حساس قدس کاهش یافت و افت فروکتان ساقه را به‌دنبال داشت. بیان ژن‌های 1-SST،1-FEH و SUT1 برگ نیز در هر دو رقم طی شوری افزایش معنی‌دار داشت. نتایج این مطالعه نشان داد که بارزترین تفاوت ارقام بم و قدس از نظر تاثیر شوری بر بیان ژن‌های کلیدی متابولیسم فروکتان در گلدهی مربوط به ژن 6-SFT ساقه بود. بیان بالاتر 6-SFT همراه با تولید بالاتر فروکتان و افزایش ظرفیت ذخایر ساقه در رقم بم با عملکرد بالاتر این رقم در شوری همبستگی دارد.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1268-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1268-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {عاطفهذاکری, and فروهساداتمصطفوینیشابوری, and سعیدنصرالهنژاد,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {239-244}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {ردیابی سرولوژیکی و مولکولی دو ویروس مولد موزائیک در مزارع ذرت استان گلستان}, abstract_fa ={در سال‌های اخیر علائم بیماری‌های ویروسی مانند موزائیک منجر به کاهش رشد و کاهش محصول در سطح زیادی از مزارع ذرت شده است. از پوتی‌ویروس‌های غلات در ایران دو ویروس موزائیک کوتولگی ذرت (Maize dwarf mosaic virus, MDMV) در شمال ایران و موزائیک ایرانی قیاق (Iranian Johnson grass mosaic virus, IJMV) در اکثر مناطق کشور از مهمترین ویروس‌های ذرت محسوب می‌شوند. به منظور ردیابی این دو ویروس از مزارع ذرت استان گلستان، تعداد 350 نمونه از مناطق مختلف تهیه شد که این نمونه‌ها با آزمون الایزای غیرمستقیم توسط آنتی‌سرم‌های اختصاصی دو ویروس مذکور مورد بررسی قرار گرفت و استخراج آر‌ان‌آی ویروس از نمونه‌های آلوده صورت گرفت. cDNA حاصل با جفت آغازگرهای اختصاصی در آزمون واکنش زنجیره‌ای پلی‌مراز تکثیر شد. نتایج حاصل از آزمون الایزا نشان داد که در برخی مناطق آلودگی توام مزارع ذرت به IJMV و MDMV وجود دارد به‌طوری‌که برخی نمونه‌های ذرت با آنتی سرم‌های هر دو ویروس واکنش مثبت نشان دادند. همچنین آلودگی به MDMV، نیز در نمونه‌های ذرت و قیاق این مناطق مشاهده شد. ضمن اینکه تمام مناطق مورد بررسی آلوده به IJMV تشخیص داده شدند. واکنش‌های مثبت در آزمون PCR با آغازگرهای استفاده شده نیز نتایج بدست آمده از آزمون الایزا را تایید کرد و وجود دو باند تکثیر شده مربوط به هر ویروس در الکتروفورز نیز بیانگر آلودگی توام برخی نمونه-ها به دو ویروس بود، همچنین نتایج حاصل از الکتروفورز محصول PCR نمونه‌های مایه‌زنی شده به ارزن مرواریدی نیز فقط قطعه مربوط به MDMV را نشان داد. بر اساس نتایج این بررسی اکثر گیاهان ذرت و قیاق با علائم موزائیک، زردی و کوتولگی به یکی یا هر دو ویروس IJMV و MDMV آلوده بودند.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1269-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1269-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} } @article{ author = {نرگسآهنی, and مجیدعلیپوراسکندانی,}, title = {}, abstract ={}, Keywords = {}, volume = {9}, Number = {2}, pages = {245-249}, publisher = {Genetics Society}, title_fa = {شناسایی B‌acillus cereus انتروتوکسیژنیک از غیر انتروتوکسیژنیک در ماهی Schizothorax zarudnyi با استفاده از روش PCR}, abstract_fa ={Bacillus cereus باکتری گرم مثبت، هوازی و بی هوازی اختیاری و اسپورزایی است که به طور وسیعی در طبیعت انتشار دارد. بسیاری از سویه های این باکتری، باعث مسمومیت غذایی با علایم اسهال و استفراغ می‌شوند. PCR یک روش دقیق و سریع و ارزان و اختصاصی برای شناسایی Bacillus cereus انتروتوکسیژنیک در مواد غذایی است، تا مطمئن شویم که مواد غذایی سالم و قابل مصرف می‌باشند. در مطالعه حاضر تعداد 35 نمونه ماهیSchizothorax zarudnyi از دریاچه چاه نیمه تهیه شد. از هر کدام از نمونه‌های ماهی با استفاده از محیط کشت انتخابی PEMPA، باسیلوس سرئوس جداسازی شد. توانایی تولید انتروتوکسین در 13 ایزوله بدست آمده از نمونه‌های تایید شده از نظرBacillus cereus با آزمون RPLAمورد بررسی قرار گرفت و حضور ژن hblA با روش PCR ارزیابی شد که Bacillus cereus و باسیلوس سرئوس انتروتوکسیژنیک به ترتیب در 2/37 و 8/25 درصد از نمونه‌های ماهی شیزوتوراکس زارودنی یافت شد. در این مطالعه همه ایزوله‌های انتروتوکسیژنیک دارای ژن hblA بودند و در هیچکدام از ایزوله‌های غیر انترو توکسیژنیک ژن hblA یافت نشد. یافته‌ها نشان داد که واکنش زنجیره‌ای پلیمراز PCR)) اختصاصی ژن hblA می‌تواند برای متمایز کردن ایزوله های باسیلوس سرئوس انتروتوکسیژنیک از ایزوله‌های باسیلوس سرئوس غیر انتروتوکسیژنیک به کار رود و روش جایگزین مناسبی برای RPLA می‌باشد و قادر است در مدت زمان کوتاه‌تری و با هزینه کمتری ایزوله‌های باسیلوس سرئوس انتروتوکسیژنیک را از ایزوله‌های باسیلوس سرئوس غیر انتروتوکسیژنیک متمایز کند.}, keywords_fa = {}, url = {http://mg.genetics.ir/article-1-1270-en.html}, eprint = {http://mg.genetics.ir/article-1-1270-en.pdf}, journal = {فصلنامه علمی ژنتیک نوین}, issn = {2008-4439}, eissn = {2008-4439}, year = {2014} }